بسیار خوب، تمامش کردید! حالا از نظر فکری آمادهاید تا «واقعی شدن» را با برنامه خود آغاز کنید. واقعاً هیچ وقتی بهتر از الان برای نرمافزاری عالی با کمترین منابع نیست. با ایده درست، شور و اشتیاق، زمان و مهارت، هیچ چیزی جلودار شما نیست.
چند نکته پایانی:
هر کسی میتواند کتاب بخواند. هر کسی میتواند ایدهای داشته باشد. هر کسی پسرعمویی دارد که طراح وب است. هر کسی میتواند وبلاگ بنویسد. هر کسی میتواند کسی را استخدام کند تا با هم کدی را بنویسند.
تفاوت شما با بقیه در این است که چقدر عالی کار را «انجام» میدهید. موفقیت فقط «اجرای عالی» است.
در دنیای نرمافزار، یعنی انجام درست خیلی کارها. این اصلاً خوب نیست که متنی عالی بنویسید ولی از پس تعهداتی که در متن شیوای خود نوشتهاید برنیایید. طراحی زیبا و خوب رابط کاربری هیچ ارزشی ندارد اگر کد شما پر از خطا باشد. یک برنامه عالی با تبلیغ ضعیفی که باعث شود هیچ کس از وجود آن مطلع نشود و نتواند از آن استفاده کند، هیچ ارزشی ندارد. برای به دست آوردن امتیازهای عالی باید همه این عناصر را با هم مخلوط کنید.
نکته کلیدی «تعادل» است. اگر در یکی از این جهتها با شتاب بروید و از دیگر جنبهها غافل باشید، در اصل با سرعت به سوی شکست میروید. به طور منظم به دنبال «نقاط ضعف» خودتان باشید و آن قدر بر روی آنها تمرکز کنید تا آنها را هم به سطح متناسب برسانید. آدمها
ارزشش را دارد که باز هم روی این موضوع تأکید کنیم که از نظر ما مهمترین مواد اولیه مورد نیاز برای ساخت یک برنامه وبی موفق آدمهای درگیر در کار است. رسالت، طراحی هستهای (مرکزگرا)، نرمافزار کمتر و همه این ایدههای فوقالعاده که اینجا گفتیم هیچ ارزشی نخواهد داشت اگر آدمهای مناسبی برای پیادهسازی آنها نداشته باشید.
نیاز به آدمهایی دارید که برای کاری که انجام میدهند شور و اشتیاق داشته باشند. آدمهایی که به چیزی که میسازند اهمیت میدهند و واقعاً آن را یک کار هنری میدانند. افرادی که به کاری که میکنند افتخار میکنند حتا اگر هیچ پاداش مالی در کار نباشد. آدمهایی که برای جزئیاتی که شاید ۹۵ درصد کاربران حتا متوجه آنها نمیشوند تلاش میکنند و عرق میریزند. آدمهایی که میخواهند چیزی عالی بسازند و به کمتر از عالی قانع نمیشوند. آدمهایی که به آدمها نیاز دارند. درباره این آخری، ما نمیتوانیم در برابر اضافه کردن آدمهای همه فن حریف مقاومت کنیم. در هر صورت اگر چنین آدمهایی پیدا کردید، آنها را محکم نگه دارید. نکته آخر این که آدمهای تیم یا پروژه را میسازند یا آن را به شکست میکشانند و البته شرکت را هم. فراتر از نرمافزار
همچنین ارزشش را دارد که یادآوری کنیم مفهوم واقعی شدن فقط برای ساختن برنامه وبی نیست. وقتی به این ایدهها مسلط شدید میبینید که آنها همه جا هستند. چند مثال:
نیروهای عملیات ویژه مثل Green Berets یا Navy Seals از تیمهای کوچک و استقرار سریع برای انجام وظایفی استفاده میکنند که سایر واحدها برای آن کار یا خیلی بزرگاند یا خیلی کند.
گروه The White Stripes محدودیتها را با توسل به یک راهحل ساده پذیرا شدهاند: دو نفر آدم، آهنگهای ساده، درام زدن بچگانه، به حداقل رساندن زمان استودیو و غیره.
آیپاد اپل خودش را از رقبا با نداشتن ویژگیهایی مثل رادیو FM داخلی و ضبط کننده صدا متمایز کرد.
Rachael Ray کتاب و برنامه تلویزیونی خودش را بر مبنای «غذای واقعی» در ۳۰ دقیقه بنا کرد.
ارنست همینگوی و Raymond Carver از زبانی ساده و واضح استفاده میکردند که هنوز هم تأثیرگذار است.
شکسپیر غزلهای چهارده خطی در بحر ساده میسرود
و ...
مطمئناً «واقعی شدن» برای ساختن نرمافزار عالی است ولی هیچ دلیلی ندارد همانجا متوقف شود. این ایدهها را بگیرید و آنها را در جنبههای مختلف زندگی خود اجرا کنید. ممکن است نتایجی خوب به دست آورید. با ما در تماس باشید
بگذارید ما هم بدانیم واقعی شدن برای شما هم مفید بوده است. برای ما به نشانی gettingreal@37signals.com ایمیل بفرستید.
همچنین برای اطلاع از آخرین اطلاعات درباره 37Signals وبلاگ ما به اسم Signal vs. Noise را در نشانی http://www.37signals.com/svn بخوانید.
در انتها اطلاعات بیشتر را در سایت ما (http://www.37signals.com) و صفحه اختصاصی «واقعی شدن» (getreal.37signals.com) ببینید.
متشکریم که این کتاب را خواندید و با آرزوی موفقیت!
وب سایت 37signals http://www.37signals.com
وبلاگ Signal vs. Noise http://www.37signals.com/svn
Basecamp – مدیریت پروژه برخط http://www.basecamphq.com
Campfire – چت گروهی برای کسب و کارها http://www.campfirenow.com
Backpack – سازماندهی برخط اطلاعات http://www.backpackit.com
Writeboard – سستم برخط همکاری http://www.writeboard.com
Ta-da List – لیست کارهای فوقالعاده ساده برخط http://www.tadalist.com
Ruby on Rails – بستر کدباز برای طراحی برنامههای وبی http://www.rubyonrails.org